دریافت فایل pdf


به نام خدا

    1. سوابق روش های درمانی

تبدیل‌درمانی یا تلاش برای تغییر گرایش جنسی (SOCE) اصطلاحی کلی است که به انواع روش‌های ابداع شده با هدف تغییر همجنس‌گرایی و تبدیل آن به تمایل به جنس مخالف اطلاق می‌شود. تا پیش از سال ۱۹۸۱، در ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی این روش‌ها شامل لوبوتومی با یخ‌شکن[1]  و [2]  و [3]  و اخته‌سازی شیمیایی با استفاده از هورمون‌درمانی[4]،  بیزاری‌درمانی مانند وارد نمودن شوک الکتریکی به دست‌ها یا آلت تناسلی و استفاده از داروهای تهوع‌آور به صورت هم‌زمان با القای محرک‌های جنسی همجنس‌خواهانه، و تجدید شرطی‌سازی خودارضایی می‌شد. روش‌های جدیدتر SOCE که هنوز در بعضی بخش‌های ایالات متحده مورد استفاده قرار می‌گیرند محدود به مشاوره، تصویرسازی ذهنی، آموزش مهارت‌های اجتماعی، درمان روان‌کاوانه، و موعظه‌های روحی مانند  «دعا» ، «حمایت گروهی» و «فشار گروهی» است.[5]

    1. روش پیشنهادی

روش پیشنهادی شامل پنج بخش است:

همدلی با بیمار

تغییر نگرش و اصلاح باورهای بیمار

پیشنهادات اقدامات سازنده از کارهای ساده تا مشکل

دور شدن از لبه های پرتگاه

آموزش و مهارت آموزی خانواده

 

در این متن به دو راهکار اول می پردازیم

این اقدامات به صورت موازی است. مشاور هر پنج اقدام را به صورت موازی پیگیری می کند و در هر جلسه روی راهکارها به صورت مختصر و با دقت و در حد تعادل توجه دارد. در ادامه تفصیل بیشتری از موارد را ذکر می کنیم:

 

      1. همدلی با بیمار

همدلی با بیمار به شناسایی بهتر مشکل و همراهی او کمک می کند. یکی از تکنیک‌های خوب برای داشتن ارتباط موثر با دیگران و درمان انحرافات بیماران، همدلی است. با این تکنیک بیمار حس می کند  که از سوی این افراد درک می‌شوند و به آنها بیشتر اعتماد می‌کنند. اما همدلی نکات ظریفی دارد و گاهی اوقات با همدردی اشتباه گرفته می‌شود. لطفا به نکاتی درباره همدلی توجه فرمایید:
*عینک عاطفی طرف مقابل
همدلی یعنی عینک حسی – عاطفی دیگری را گرفتن و بر چشم خود زدن. وقتی با فردی همدلی می‌کنید از دیدگاه او به جریان و اتفاقات پیش آمده می‌نگرید، از زاویه احساسات او به موضوعات نگاه می‌کنید و خودتان را جای او می‌گذارید. البته هنگام همدلی باید تلاش شود از بعضی رفتارها پرهیز شود. برای مثال قضاوت نکنیم. وقتی تصمیم می‌گیریم به حرف‌های فردی گوش دهیم، باید شنونده خوبی باشیم و به درددل او گوش بسپاریم. در همدلی هدف این نیست که از زاویه دید و براساس افکار و باورهای شخصی به موضوع نگاه کنیم بلکه باید به خودمان بگوییم این فرد طبق باورها، دیدگاه، جنسیت، سن و احساساتش به موضوع نگاه می‌کند. بهتر است خودمان را با زاویه دید طرف مقابل تنظیم کنیم.
*وقتی با حرف‌های او موافق نیستید
ممکن است در شرایطی موضوع صحبت مورد تایید شما نباشد و با حرف‌های طرف مقابل موافق نباشید. در این‌صورت چطور می‌توانید با چنین فردی همدلی کنید؟ پیشنهاد ما این است که در این شرایط بازخورد احساسی داشته باشیم و توصیه یا نظرات‌مان را به زمان دیگری موکول کنیم. به‌ویژه زمانی که فرد دچار هیجاناتی مانند خشم، اضطراب، غم یا شادی زیاد باشد بهتر است کمی صبر کنیم تا طرف مقابل از تب و تاب احساسی خارج شود و سپس نظرات‌مان را بیان کنیم.
به‌طور مثال کودکی را تصور کنید که با ذوق و شوق نزد یکی از والدینش می‌آید و به او می‌گوید: «تیم فوتبال مورد علاقه من امروز برنده شد!» در این شرایط مادری که با همدلی بیگانه است در پاسخ می‌گوید: «کاش اینقدرکه به فوتبال توجه می‌کنی به درس‌هایت توجه داشتی؟!» در اینجا والد نمی‌تواند از دیدگاه احساسی کودک به قضیه نگاه کند. کودک با ذوق و شوق از علاقه‌اش صحبت می‌کند اما والدش احساسات او را کاملا نادیده می‌گیرد و به کودک می‌فهماند که موضوع برای من مهم نیست، علاقه‌ای به آن ندارم و در عوض درس تو برایم مهم است.
اگر تکنیک‌های همدلی را بیاموزیم و به درستی از آنها استفاده کنیم می‌توانیم به مرور روی طرف مقابل صحبت ما هم تاثیر بگذاریم. در این صورت فرقی نمی‌کند که در مقام والد باشیم یا در جایگاه یک دوست، همسر یا همکار. در واقع به طرف مقابل به‌طور غیر مستقیم آموزش می‌دهیم که گوش دادن و توجه کردن به بخش حسی صحبت تا چه حد می‌تواند موثر باشد. وقتی فردی در ابتدا می‌بیند که به‌طور مثبت به او گوش می‌دهیم و سپس در زمان مناسب توصیه‌هایی داریم، می‌تواند به مرور این تکنیک را فرابگیرد به خصوص در تربیت فرزند می‌توان به خوبی از این تکنیک بهره گرفت.
*تکنیک‌های همدلی
همدلی تکنیک‌هایی دارد که خوب است آنها را یاد بگیریم و به‌موقع از این روش‌ها استفاده کنیم.
*گوش دادن فعال
شنیدن با گوش دادن متفاوت است. شنیدن عملی است که به صورت غیر ارادی اتفاق می‌افتد و اصوات مختلف وارد دستگاه شنوایی ما می‌شود اما هنگامی که روی صحبت‌های فردی تمرکز می‌کنیم، در حال گوش دادن به او هستیم. به‌طور مثال فرض کنید در اتاق‌تان نشسته‌اید و مشغول انجام کارهای‌تان هستید در حالی‌که از پذیرایی صدای موسیقی می‌آید. در این شرایط روی کارتان متمرکز هستید و فقط صدایی را می‌شنوید اما تمرکز نمی‌کنید که ببینید خواننده دقیقا چه می‌خواند. اگر کارتان را قطع کنید و بعد گوش‌ها را تیز کرده به صدا گوش دهید، کلام برای‌تان تفهیم شده و در مغزتان پردازش می‌شود.
بیشتر مواقع شنونده‌ها تحمل گوش دادن ندارند. پیش از تمام شدن صحبت‌های طرف مقابل نظر می‌دهند، برچسب می‌زنند، قضاوت می‌کنند و. . . در گوش دادن فعال باید به‌موقع از فیدبک‌ها استفاده کنیم و نقش دیوار را بازی نکنیم. به عنوان مثال هنگامی که تلفنی با کسی صحبت می‌کنیم استفاده به‌موقع از بعضی اصوات مانند آهان، اوهوم، بله، می‌فهمم و درک می‌کنم به طرف مقابل این پیام را منتقل می‌کند که هم به خوبی او را گوش می‌دهیم و از طرف ما درک می‌شود. در مکالمات حضوری از زبان بدن نیز در کنار اصوات می‌توان استفاده کرد مانند تکان دادن سر یا درهم کشیدن چهره زمانی که فرد از یک حادثه یا رویداد تلخ صحبت می‌کند. این درحالی است که برخی تصور می‌کنند هنگام گوش دادن باید سکوت مطلق کرد که البته صحیح نیست.
*انعکاس احساسات
یکی دیگر از تکنیک‌های همدلی این است که بتوانیم بخش‌های احساسی که فرد روی آنها تاکید دارد را به او انعکاس دهیم؛ مثلا می‌توانیم از جملات کوتاهی استفاده کنیم. به‌طور مثال بگوییم: «درک می‌کنم این موضوع خیلی تو را آزار داده، به نظر می‌رسد این موضوع برای تو خیلی حائز اهمیت است، ناراحتیت کاملا قابل درک است، خوشحالم که خوشحالی و. . . » با استفاده از چنین جملاتی که معمولا کوتاه نیز هستند فرد به این نتیجه می‌رسد که احساساتش توسط ما درک می‌شود.
*انعکاس محتوا
گاهی حرف‌های طرف مقابل حاوی احساسات خاصی نیست. به عنوان مثال ممکن است فردی درباره معامله‌ای صحبت کند، در شرف انعقاد قراردادی باشد و موارد قانونی یا قیمت‌ها را عنوان کند و... در این وضعیت طرف مقابل هیچ احساسی را به ما منتقل نمی‌کند اما اطلاعاتی را دریافت می‌کنیم که می‌توانیم به این شکل به او انعکاس دهیم: «عجب! پس در این بخش از شهر قیمت زمین پایین است یا من نمی‌دانستم که در معامله باید این موارد را رعایت کرد و...» لازم نیست که عین کلمات او باشد مهم این است که محتوا منتقل شود.
*تمرکز بر کلمات احساسی
وقتی فردی به هم ریخته است و می‌خواهد با ما درددل کند در این شرایط ممکن است بغض کند یا اشک او جاری شود یا هنگامی که خیلی شادمان است بخندد و شادی‌اش را نشان دهد. در این شرایط تمرکز بر کلمات احساسی که او بیان می‌کند و گاهی بازخورد و تکرار آن می‌تواند برای فرد مقابل حس خوبی ایجاد کند.
*مشاهده زبان بدن
وقتی فردی در حال صحبت با ماست به این نکته هم دقت کنیم که زبان بدن او چه پیامی دارد. به‌طور مثال شاید فردی دسته کیفش را مدام می‌چرخاند، دستمال کاغذی را تکه‌تکه می‌کند، پاهایش را به زمین می‌کوبد، چهره‌اش در هم است، بغض دارد، آرام صحبت می‌کند و... حتی اگر فردی علم زبان بدن را به‌طور دقیق هم نداند با دانستن چند نکته اصلی مانند تغییر رنگ طرف مقابل، لرزش صدا، تغییر تن صدا و... به وضعیت هیجانی او پی می‌برد. زبان بدن زبان راستگویی است و زودتر از کلام مفاهیم و وضعیت را انتقال می‌دهد.
*توجه به محتوای کلی پیام
در همدلی نباید به قدری در جزئیات کلام غرق شویم که محتوای کلی پیام را از یاد ببریم. در عین اینکه این تکنیک‌ها را بدون وسواس و آهسته و به‌موقع انجام می‌دهیم باید دقت کنیم که طرف مقابل از این صحبت هدفی را دنبال می‌کند و نباید محتوا را از دست بدهیم.
*موانع همدلی
این موارد هنگام گوش دادن به طرف مقابل مانع از ایجاد همدلی است:
-  
انتقاد کردن
برچسب زدن به آدم‌ها
قضاوت کردن
نصیحت کردن
اغراق کردن یا بزرگ جلوه دادن مشکل طرف مقابل
بی‌اهمیت و کوچک جلوه دادن مشکل.  یعنی مسئله طرف را بزرگ‌تر یا کوچک‌تر از آنچه مطرح می‌کند نبینیم و نسبت به مشکل دیدگاهی به اندازه خود فرد داشته باشیم؛ نه بزرگ و وحشتناک و نه خفیف و بی‌اهمیت.
مقایسه کردن  که در همسران و والدین بیشتر دیده می‌شود.
-
راهنمایی و راه‌حل ارائه ندهیم. همدلی زمانی برای ارائه راه‌حل و راهکار نیست.
نکته مهم: در همدلی اعمال نظر و خط دادن‌های حسی را انجام نمی‌دهیم؛ مثلا بعضی از افراد به طرف مقابل می‌گویند: «دلیلی ندارد برای این موضوع خودت را ناراحت کنی» به این فکر کنید که این فرد در حال حاضر ناراحت است. از این رو باید هم‌مسیر و همراه او شویم تا این احساس را داشته باشد که از سوی ما درک می‌شود. معمولا افرادی که خوب همدلی می‌کنند محبوب هستند و افراد پیرامون دل‌شان می‌خواهد با آنها صحبت و درددل کنند.

 

      1. تغییر نگرش و اصلاح باورهای بیمار

*امید و تغییر نگرش

 در مراحل ابتدایی درمان همجنس گرایی ممکن است دچار یاس و نومیدی شوید و یا ترجیح بدهید شکست را برای همیشه بپذیرید. با این حال، هرگز در مسیر متوقف نشوید. با آگاهی گام بردارید و اراده‌ای آهنین داشته باشید تا به نتیجه خوبی دست یابید. شما باید نگرش خود را اصلاح کنید. بیشتر مشکلات انحرافات در نگرش ما به مسائل است و با اصلاح نگرش و دیدگاه موفقیت های زیادی حاصل می شود.

جوانی که به انحراف مبتلا شده است، باید لحظه ای به خود بیاید و به جای یاس و فرار از درک واقعیت و پناه بردن به تخیلات گمراه کننده، عاقلانه بیندیشد و بار دیگر، آثار شوم عادت زشت را در نظر آورد. ضعف و سستی به خود راه ندهد و بداند که اگر واقعا بخواهد و تصمیم بگیرد، می‏تواند به سرعت، این عادت را از خود دور کند.

 

حکایت: روزی شخصی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت: «بیچاره فلانی به انحراف جنسی کشیده شده و از خود هیچ اراده‏ای ندارد.» حضرت با عصبانیت فرمود: «چه می‏گویی! آیا او حاضر است این عمل را پیش روی مردم انجام دهد؟» گفت: «نه»  امام فرمود: «پس معلوم می‏شود به اراده و اختیار خود اوست.»[6]

فردی که به انحرافات مبتلا است، اگر سرانجام ناخوشایند آن را در دنیا و عذاب دردناک آخرت را در نظر آورد، به خود آمده و خدا را ناظر بر اعمال خویش ببیند و تصمیم به ترک گناه بگیرد، باید بداند که باز هم زود متوجه انحراف زیان بار شده و با اراده قوی و توکل بر خدا می‏تواند، آن را ترک کند. او هرگز نباید خود را نفرین شده و مطرود بداند، بلکه باید به لطف و رحمت الهی امیدوار باشد. بزرگترین گناه شیطان ناامیدی از لطف خدا بود. در مسیر امیدواری؛ باید بدانیم سفری به طول هزار فرسنگ با یک قدم آغاز می‏شود. به جای این که بگوید آب از سرم گذشته پیشگیری و درمان را از او بخواهیم و امروز را با کار نیکی و یاری درمانده ای عید کنیم. ان شاءالله فردا توفیق بیشتری خواهیم داشت و طعم دلنشین آن را در قلب خود حس می‏کنیم.

خداوند متعال می‏فرماید: «هنگامی که بندگانم درباره من از تو می‏پرسند، (بگو) من نزدیکم! دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا می‏خواند، پاسخ می‏دهم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند تا راه یابند.»[7]

 

*بازسازی شناختی

 بازسازی شناختی یک تکنیک مفید است برای درک روانشناخت و احساسات مفید است و همچنین تکنیکی است برای تغییر افکار خودکاری که گاهی اوقات غلط از آب در می آیند. به معنای دقیق کلمه شما می توانید از این تکنیک برای بازسازی افکار منفی غیر ضروری استفاده کنید که همه ی ما گاهی اوقات تجربه می کنیم.

احساسات بد، ناخوشایند هستند آنها می توانند کیفیت عملکرد شما را کاهش دهند و روابط شما با دیگران را تضعیف کنند. بازسازی شناختی به شما کمک می کند تا افکار منفی یا آشفته را تغییر دهید که اغلب پشت این حالت ها قرار دارند. به معنای دقیق کلمه به شما کمک می کند در ساختار مثبت ذهنی به آن موقعیت نزدیک شوید. بازسازی شناختی توسط روان شناسی به نام البرت الیس توسعه یافت در اواسط دهه ی پنجاه میلادی بر اساس کارهای قبلی دیگر روان شناسان و البته مولفه های مهمی در درمان شناختی رفتاری (CBT) به شمار می رود. شما می توانید از CBT برای کنترل و تغییر افکار منفی استفاده کنید که گاهی اوقات با رفتارهای زیان آور همراه اند.

برنامه های کاربردی

بازسازی شناختی به شکل موفقیت آمیزی مورد استفاده قرار گرفته است برای درمان طیف گسترده‌ای از بیماری ها از جمله افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اعتیاد، اضطراب و ترس های اجتماعی،مسائل ارتباطی و استرس. به عنوان مثال بررسی سال 2007 نشان می دهد که بازسازی شناختی علائم و آثار PTSDرا کاهش داده است. این کاربرد ها خارج از چهارچوب این مقاله هستند و اگر شما موضوعاتی از این دست را تجربه می کنید باید با یک روانشناس واجد شرایط و حاذق مشورت کنید.

روش استفاده از بازسازی شناختی

برای استفاده از تکنیک بازسازی شناختی مراحل زیر را دنبال کنید.

این چهارچوب براساس نسخه هفت‌مرحله‌ای ستون افکار تهیه شده است که کریستین پادسکی در کتاب خود به نام «Mind Over Moos» که راجع به تغییر احساس از راه تغییر افکار است، مطرح کرده است. خواندن این کتاب برای فهم تکنیک بازسازی شناختی بسیار مفید است.

گام نخست: آرام بگیرید:

اگر هنوز به دلیل افکاری که می‌خواهید آنها را بازشناسی کنید ناراحت یا مضطرب هستید، دشوار خواهد بود که بتوانید بر استفاده از این ابزار تمرکز کنید. چند نفس عمیق بکشید و تمرکز کنید تا آرام بشوید.

گام دوم: موقعیت را شناسایی کنید:

با توصیف موقعیتی آغاز کنید که در آغاز حالات منفی شما را تحریک کرده است.

گام سوم: احوال خود را تحلیل کنید:

سپس حال یا احوالی را که در این موقعیت تجربه کرده‌اید روی کاغذ بنویسید. احوال، احساساتی اساسی هستند که در شما به وجود می‌آیند. توجه کنید که احوال شما، افکارتان در مورد آن موقعیت نیستند. در کتابی که پیشتر به آن اشاره کردیم آمده است که روشی ساده برای تمییز احوال از افکار این است که شما اغلب می‌توانید احوال خود را با یک کلمه بیان کنید اما افکار پیچیده‌تر هستند.

برای نمونه جمله «او پیشنهادات من را جلوی همکارانم بی‌ارزش تلقی کرد» جز افکار شماست، ولی احوالی که در این موقعیت به شما دست می‌دهند عبارت‌اند از تحقیر، عصبانیت، ناامیدی و ناامنی.

گام چهارم: افکار خودبه‌خودی را شناسایی کنید:

حال واکنش‌های طبیعی خود یا «افکار خودبه‌خودی» را که هنگام تجربه آن احوال سراغ شما می‌آیند روی کاغذ بنویسید. در مثال فوق احتمالا افکار شما اینها هستند:

•          لابد مهارت تحلیلگری من چندان قوی نیست.

•          آیا من مسائل مهم را در نظر نگرفته بودم؟

•          از آن موقع به بعد دیگر از من خوشش نمی‌آید.

•          وی بسیار بی‌ادب و مغرور است.

•          هیچ کس از من خوشش نمی‌آید.

•          ولی استدلال من درست بود.

•          این اتفاق باعث شد آینده‌ام در این شرکت به خطر بیفتد.

در این مثال اضطراب‌آورترین افکار خودبه‌خودی اینها هستند: «احتمالا مهارت تحلیلگری من چندان قوی نیست.» و «هیچ کس از من خوشش نمی‌آید.»

گام پنجم: شواهد عینی تأییدکننده پیدا کنید:

شواهدی عینی بیابید که افکار خودبه‌خودی شما را تأیید کنند. در این مثال می‌توانید این شواهد را بیابید:

•          جلسه ادامه پیدا کرد و تصمیمات لازم گرفته شد اما آنها پیشنهادهای مرا نادیده گرفتند.

•          او در یکی از استدلال‌های من ایرادی پیدا کرد.

هدف این است که اتفاقی را که از سر گذرانده‌اید به نحو عینی بازنگری کنید و سپس اتفاق‌ها و صحبت‌های خاصی را یادداشت کنید که موجب به وجود آمدن افکار خودبه‌خودی شما شده‌اند.

گام ششم: شواهد عینی تکذیب‌کننده پیدا کنید:

سپس شواهدی بیابید که با افکار خودبه‌خودی شما در تضاد باشند و آنها را یادداشت کنید. در این مثال می‌توانید بگویید:

•          ایراد استدلال من جزئی بود و نتیجه را تغییر نمی‌داد.

•          تحلیل من درست بود و پیشنهادم واقع‌گرایانه و عملی بود.

•          من موقع تحصیل، در کلاس آموزش مهارت‌های تحلیلی بهترین دانشجو بودم.

•          مشتریان من تحلیل‌ها و نظرات من را می‌پسندند و به آنها احترام می‌گذارند.

همان‌طور که پیداست، این گزاره‌ها نسبت به افکار خودبه‌خودی شما عاقلانه‌تر و درست‌تر هستند.

گام هفتم: افکار متعادل و منطقی خود را شناسایی کنید:

شما تا این مرحله هر دو جنبه موقعیت را بررسی کرده‌اید. حال اطلاعات لازم را در اختیار دارید تا بتوانید دیدگاهی منطقی و متعادل نسبت به تجربه خود به دست آورید.

اگر همچنان احساس شک و عدم اطمینان دارید، با دیگران مشورت کنید و نظر آنها را در مورد موقعیتی که تجربه کرده‌اید بپرسید.

وقتی به دیدگاهی متعادل و منطقی رسیدید، افکار خود را روی کاغذ بیاورید. افکار متعادل در این مثال اینها هستند:

•          من در این‌گونه تحلیل‌ها قوی هستم. دیگران توانایی من را محترم می‌شمرند.

•          تحلیل من منطقی بود ولی بی‌نقص نبود.

•          یک ایراد جزئی وجود داشت ولی اعتبار نتیجه‌گیری مرا زیر سؤال نمی‌برد.

•          روشی وی در برخورد با من درست نبود.

•          دیگران از روش برخورد وی متحیر و اندکی شوکه شدند.

گام هشتم: حال کنونی خود را بررسی کنید:

حال تصور روشنی از آن موقعیت به دست آورده‌اید و می‌بینید که حس و حال شما بهتر شده است. احساس کنونی خود را روی کاغذ بنویسید.

سپس به این بیندیشید که در مورد این اتفاق چه کاری می‌خواهید انجام دهید. (وقتی توانستید به دیدگاه متعادلی دست پیدا کنید احتمالا آن موقعیت اهمیت خود را از دست خواهد داد و شما تصمیم می‌گیرید که دیگر لازم نیست کاری انجام دهید.)

در نهایت می‌توانید برای موقعیت‌های مشابهی که در آینده در آنها قرار خواهید گرفت، چند گزاره مثبت در مورد خودتان تهیه کنید که افکار خودبه‌خودی شما را کنترل کنند.

هشدار

افکار منفی ممکن است موجب آسیب‌های جدی به سلامتی شما و در موارد حاد، موجب مرگ بشوند. اگرچه بازسازی شناختی می‌تواند تأثیرات مثبتی در کاهش افکار منفی شما داشته باشد، این تکنیک تنها برای راهنمایی شما طراحی شده است و اگر در مورد بیماری‌های روانی ناشی از افکار منفی نگرانی‌ای دارید یا اگر افکار منفی موجب نارضایتی جدی و مستمر شما می‌شوند، باید پیش از هر تغییری در سبک زندگی، تغذیه، فعالیت یا شیوه رفتار خود با متخصصان مربوطه مشورت کنید.

نکات کلیدی

برای استفاده از ابزار بازسازی شناختی مراحل زیر را دنبال کنید:

1.         خودتان را آرام کنید.

2.         موقعیتی را که موجب تحریک افکار منفی شما شده است روی کاغذ بنویسید.

3.         احوال خود را در آن موقعیت شناسایی کنید.

4.         افکار خودبه‌خودی خود را در آن حالت یادداشت کنید.

5.         شواهدی برای تأیید افکار منفی خود پیدا کنید.

6.         شواهید پیدا کنید که افکار منفی شما را رد می‌کنند.

7.         حال افکار منطقی و متعادل خود را در مورد آن موقعیت شناسایی کنید.

8.         درنهایت حال کنونی خود را توصیف کنید و به کنش بعدی خود بیندیشید.

وقتی دچار حالات منفی می‌شوید یا در مورد اتفاق یا فردی احساس ترس، دلهره و اضطراب دارید، این فرایند را انجام دهید تا بتوانید حالات منفی خود را کنترل کنید.[8]

 

 

*تمرین باورها و ارزش‏های مرتبط با مسائل جنسی:

باورها و ارزش‏های افراد زیر را درباره‏ی ‏مسائل جنسی در جدول زیر فهرست کنید .سپس آن‏ها را به صورت مثبت و منفی نقد کنید. به چه نتیجه ای رسیدید؟

توضیح باورهای‏تان

نقد مثبت

نقد منفی

نتیجه گیری

باورها و ارزش‏های من: ...................

 

 

 

باورها و ارزش‏های خانواده: ...................

 

 

 

باورها و ارزش‏های دوستان: ...................

 

 

 

باورها و ارزش‏های همسالان: ...................

 

 

 

باورها و ارزش‏های فامیل: ...................

 

 

 

باورها و ارزش‏های معلمان: ...................

 

 

 

باورها و ارزش‏های رسانه ها: ...................

 

 

 

باورها و ارزش‏های زنان و مردان جامعه: ...

 

 

 

ارتباط با نویسنده

ایدی hoosh1000@ در پیام رسان های ایرانی

ایمیل hoosh@iran.ir

تلفن   09192220945

هوشیار


[1] - Hitchcock، Edward Robert (۱۹۷۹). Modern concepts in psychiatric surgery: proceedings of the 5th World Congress of Psychiatric Surgery, held in Boston MA on August 21-25, 1978. Elsevier/North-Holland Biomedical Press. P185-195

[2] - Inge Rieber, Volkmar Sigusch (۱۹۷۹). «Psychosurgery on sex offenders and sexual "deviants" in West Germany». Archives of Sexual Behavior. ۸. ۶: ۵۲۳-۵۲۷. 

[3] - Cruz DB. (۱۹۹۹). «Controlling desires: sexual orientation conversion and the limits of knowledge and law» (PDF). South Calif Law Rev. ۷۲. ۵: ۱۲۹۷-۴۰۰.

[4] - Katharine S. Milar (۲۰۱۱). «The myth buster». Monitor on Psychology. ۴۲. American Psychological Association. ۲: ۲۴. دریافت‌شده در ۱۶ اسفند ۱۳۹۵.

[5] - DC Haldeman (۲۰۰۲). «Gay rights, patient rights: The implications of sexual orientation conversion therapy». Professional Psychology Research and Practice. ۳۳. ۳: ۲۶۰-۲۶۴.

[6] -حدیث از کتاب «انحرافات جنسی» اثر موسسه در راه حق انتخاب شده است/ آیت الله مکارم شیرازی نیز در کتاب مشکلات جنسی جوانان به این حدیث در صفحه ۱۵۵ اشاره کردند.

[7] -سوره بقره، آیه 186؛ «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‏ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‏ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ »

[8]  -برگرفته از  MindTools