اﻧﺴﺎن در ﻧﻬﺎد ﺧﻮﯾﺶ ﻫﻤواره میل ﺑﻪ ﮐﻤﺎل دارد و ﺑﺎ اﺷﺘﻬﺎﯾﯽ ﺳﯿﺮی ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ در ﺗﮑﺎﭘﻮی ﺻﻌﻮد ﺑﻪ ﻣﺪارج ﮐﻤﺎل و ﺗﻌﺎﻟﯽ اﺳﺖ. در اﯾﻦ راﺳﺘﺎ، ﯾﮑﯽ از ﻣﺆﺛﺮﺗﺮﯾﻦ ﻧﯿﺮوﻫﺎی ﻓﻄﺮی آدﻣﯽ، ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﺗﻘﻠﯿﺪ و اﺳﻮه ﭘﺬﯾﺮی است. الگوها نمونه های عملی شده آموزش ها و موفقیت ها هستند. گاهی معرفی یک الگو به اندازه ساعت ها آموزش و مشاوره و همسان گزینی؛ اثربخش است. چون ﯾﮑﯽ از ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﻓﻄﺮی اﻧﺴﺎن، ﺣﺲ اﻟﮕﻮﺧﻮاﻫﯽ و ﺗﻘﻠﯿﺪﭘﺬﯾﺮی اﺳﺖ و اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﻣﻌﺮﻓﯽ اﻟﮕﻮﻫﺎﯾﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ از اﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻪ دروﻧﯽ ﺧﻮد ﭘﺎﺳﺦ داده و ﺳﻬﻢ عظیمی در رشد داﺷﺘﻪ ﺑﺎشند.

فرهنگ سازان حرفه ای و امپراطوری های رسانه ای و مدیران خلاق سازمان ها همیشه به الگوسازی توجه دارند. البته اگر ما در تبلیغات افراد ضددین هم دقت کنیم آنها با استفاده از همین روش الگوسازی سعی در تغییر الگوهای دینی در ذهن مردم دارند و فراتر سعی می کنند الگوهای واقعی و موثر را در ذهن جوانان جبهه مقاومت تخریب کنند.

وجود الگوی مناسب و استفاده از روش‌های مختلف باعث درونی‌شدن مهارت ها می‌شود، به‌طور مثال، ارائه الگویی از ائمه علیهم السلام با استفاده از ابزارهای هنری در درونی کردن این الگو به جوانان بسیار کمک کننده است. جوانی که سال ها با نگرانی مسایل مالی ازدواج خود را به تاخیر انداخته با ملاحظه چند الگوی ساده از ازدواج آسان و لبخند رضایت آن ها تاثیر می پذیرد. الگوها در سازگاری بیشتر ما، رفع وسواس فکری و مسایل دیگر خانواده بسیار موثر هستند. هنر مدیر خانواده یک دانشگاه، یک مسجد و یک انجمن مردم نهاد در شناسایی الگوهاست. کاری که به وسیله دیگران دشوار است ولی در نقش ما امکان پذیر و مفید است. توجه به الگوها هم به عنوان یکی از رئوس برنامه مهم است و هم در بخش پیوست های خانواده محور به نقش خطیر رسانه های دوست اشاره می کنیم که آن ها حداقل موظفند الگوهای بد را رسانه ای نکنند