1. حمایت از خانواده نیازمند یک نظام هماهنگ است. به هیچ وجه از یک مشاور، انتظار واسطه گری یا تسهیل گری اقتصادی نداریم. حتی گاهی نقش ها تناقض دارند و مخلوط کردن نقش ها کار را خراب می کند. اما در عین حال سیستمی نگری لازم است. هر کس به کار تخصصی خود باید بپردازد و در عین حال بدانیم ایجاد یک فعالیت قوی بدون توجه به سایر بخش های مورد نیاز مثل ایجاد یک خرده سیستم جلوبندی قوی با موتور اتومبیل ناهماهنگ است.

مجموعه اگر به واسطه گری محدود شود و از آموزش غافل باشد یا آموزش ها متورم شود و به تسهیل گری اقتصادی توجه نداشته باشد، ناهماهنگ است و خروجی ضعیفی دارد. این موضوعات برای متولی خدمات خانواده ضرورت دارد. پس درست نیست یک نفر در چند نقش خدمت کند ولی به طور کلی آگاهی از :

ضرورت نگاه سیستمی

و همکاران و ظرفیت های ملی

موثر است.

2. آموزه فراگرفته ما از سیستم در حد بروکراسی و شیوه پیگیری نامه هاست در حالی که سیستم سازی یک علم است و در بسیاری از موارد تفکر سیستمی علیه بروکراسی قیام می کند. نگاه سیستمی برای حل مسایل مردم باید توسط کارشناسان این کشور انجام شود و بین اجزای مدل های ارایه شده هماهنگی وجود داشته باشد. بهترین سیستم ها توسط متولیان با تجربه ای تهیه می شود که به اندازه 2 واحد درسی با علم سیستم آشنا باشند.

3. بسیار دقت کنید که توصیه اخلاقی به مردم و سفارش فردی به مخاطبان منابر و رسانه ها، اصلی ترین راهکار دلسوزان در زمان طاغوت بود که جز منبر و توصیه ابزاری در دست نداشتیم ولی امروز با حاکمیت مردم سالاری دینی این آموزش ها و توصیه به تقوا هر چند مهم است ولی تنها بخشی از راهکارهای یک نگاه نظام مند است. این مفاهیم بیان دیگری از زمینه های تمدن سازی است که امام خامنه ای توجه دارند.[1]

4. ما در همه سیستم ها با مساله بهره وری نهایی مواجه هستیم. بهره وری نهایی می گوید مصرف داده ها (وقت و پول) برای رسیدن به یک هدف است. اما فرایند مصرف داده ها به صورت مساوی و بهره وری مساوی، ما را به هدف نمی رساند. مصرف داده ها در محدوده ای خیلی موثر است. در سطحی از کار، مصرف وقت و پول برای آن طرح خیلی موثر نیست و گاهی ممکن است تخصیص وقت و پول در آن طرح، ما را از هدف دور کند یا تاثیر منفی داشته باشد. فرض کنید، در آستانه ماه محرم درصدد سیاه پوش کردن نمازخانه هستیم. هدف اصلی ما نزدیک کردن دل‏ها به خداست و هدف میانی ما ایجاد حزن و محبت اهل بیت(ع) است. بهره وری نهایی نصب هر واحد پارچه، پرچم و بنر چقدر است و چه میزان کارایی دارد؟

با خرید و نصب واحد دوم و سوم تحقق هدف سرعت و دقت بهتری می یابد. در مثال بالا، آوردن بنر چهارم چقدر کمک می‏نماید؟ آیا ممکن است با آوردن پرچم پنجم نه تنها تحقق حزن و محبت اهل بیت(ع) افزایش نیابد، بلکه با ایجاد ازدحام و زحمت تردد در نمازخانه، حتی سطح کل تحقق هدف کم شود؟ این مباحث اهمیت زیادی در استخدام نبروی انسانی، کارهای فرهنگی، نظارتی و سایر نهاده‏ها دارد. با وجود این که بسیاری از ما کمبود منابع داریم باز هم ممکن است حجم تزیینات به جایی برسد که افراد وقتی وارد مسجد یا نمازخانه می‏شوند نه تنها احساس حزن و محبت اهل بیت(ع) را پیدا نکنند، بلکه احساس کنند وارد سالن گالری یا نقاشی شده‏اند. این همان اشتباهی است که در برخی از کلیساها برای ایجاد معنویت مرتکب شدند و فکر می‏کردند با نقاشی‏های بیشتر در دیواره‏های کلیسا معنویت بیشتری می‏آورند. در حالی که هر کاری حد بهینه‏ای دارد.

در بسیاری از موارد ما محدودیت در بودجه داریم و باز هم این اتفاقات می افتد. خرید و نصب اقلام تبلیغاتی تا کجا ادامه یابد؟ ما در شرایط ساده تر می‏توانیم به طور تخمینی و یا پرسش‏نامه‏ای این ملاحظات را انجام دهیم. صرفا نگوییم هرچه تبلیغات بیشتر باشد بهتر است و درباره حد بهینه آن و دانش عکاسی، طراحی، آرایش تصاویر و دکوراسیون، تئوری قابل دفاع داشته باشیم تا اسراف نکنیم و در بهترین موارد وقت و پول را صرف کنیم.

مثال دیگر: مسابقه سوم کتابخوانی در سال جاری یا تبلیغات پنجم تلویزیونی، چقدر در بهبود برنامه خانواده موثر است؟ در بحث کارایی نهایی به این مساله می‏پردازیم که اثر برنامه فرهنگی اول، دوم، سوم و ... یکسان نیست. این طور نیست که اگر سلسله جلسات مجردین دو برابر شود، الزاما دو برابر نتیجه هم حاصل شود.

توجه به بهره وری نهایی به ما کمک می کند تا از افراط و تفریط فاصله بگیریم و دقت کنیم تا ارزش محصول در نظر مخاطبان حفظ شود. ارزش یک محصول به مقدار عرضه آن ارتباط دارد. در آذرماه 99 یک شرکت خصوصی و یک نهاد دولتی از استادی دعوت کردند تا در دو شب متوالی برای مخاطبین شان صحبت کند. صحبت های استاد در دو شب بدون تفاوت یک کلمه، کاملا تکراری بود ولی مخاطبان شرکت، برای شنیدن صحبت های استاد پول داده بودند و مخاطبان شب دوم که میزبان شان نهاد دولتی بود با اکراه شرکت کردند و ارزش دانش ارایه شده را نمی دانستند. مخاطبان تقریبا از نظر اجتماعی و تحصیلی مشابه بودند و این تفاوت اثربخشی به بهره وری نهایی متولی بر می گردد. نمونه دیگر آن برگزاری 88 وبینار سلامت روان از اساتید ارزشمند در طول 6 ماهه دوم 99 است. تجربیاتی که طی 30 سال مطالعه و مشاوره استاد مدرس به دست آمده و رایگان و در این حجم در اختیار مخاطب قرار می گیرد. به نظر شما اجرای 88 برنامه در 6 ماه موجب بی ارزش شدن آن نزد مخاطب نمی شود؟ در زبان مدیریت معتقدند گاهی نهاده های مصرفی در منطقه بعد از L2 در نمودار زیر قرار می گیرد و منابع اسراف می شود. (L میزان مصرف نهاده و TPL  تحقق اهداف در اثر مصرف نهاده را نشان می دهد.)

 

 

[1] - بخشی از علوم و دانش درعلوم انسانی ناظر به حل یک مساله فردی است و بخشی از این علوم به حل یک مساله گروهی و اجتماعی توجه دارد. هر مساله ای مثل تورم، بیکاری، اشتغال، سن ازدواج، تعداد شکایت های قضایی، نرخ باروری، میزان طلاق، میزان اشتیاق شغلی، تربیت مومنانه فرزندان، فساد اقتصادی، فاصله طبقاتی و مسایل مشابه را در نظر بیاورید. اصلاح یک مشکل با راهکارهای فردی (روان شناسی، اقتصاد خرد، تعلیم و تربیت، تکنیک های آموزشی) و راهکارهای کلان و نظام مند با (تفکر سیستمی، جامعه شناسی، مدیریت، صنایع، اقتصاد کلان، آینده پژوهی، مدیریت استراتژیک، راهبردهای فرهنگ سازی و ...) امکان پذیر است. دانش های اشاره شده در سطح خرد یا کلان؛ هر کدام از زاویه ای به مساله نگاه می کنند. همه مهم هستند و نمی توان نقش هیچ کدام را کم اهمیت بدانیم.